محله و تغییر سبک زندگی در تمدن سازی نوین اسلامی و ایرانی
در جامعه امروز برای دستیابی به توسعه پایدار شهر، محلات بنیادیترین عناصر شهری و حلقه واسط بین شهر و شهروندان هستند.
از گذشتههای دور محلههای شهرها در شکلدهی و سازماندهی امور شهری جایگاه ویژهای داشتند. هر محله با ارائه خدمات روزمره مورد نیاز خود و با ایجاد نمادهای محله ای و ویژگیهای خاص موجب میشد ساکنان آن نوعی احساس تعلق و نوعی هویت داشته باشند تا جایی که هر شهروند با نام محلهای که در آن میزیست، شناخته میشد.
با تحولات سریع دوران معاصر، ورود به مرحله گذار و تغییر زیربناهای معیشتی و روابط اجتماعی، این فعالیت به هم ریخت. در گذشته برای مدیریت آبادانی، پاکسازی و ایجاد امنیت و... از اهالی محله مشارکت میخواستند و در تمام مسائل مربوط به محله، نقش شهروندان اهمیت داشت، ولی به مرور این نقش از مردم برداشته شد و ساکنان محلهها از هویت خاص محله خود تهی شدند. در چنین وضعیتی شهروندان خود را منفعل و جدا از محله و شهر احساس میکردند و همچنین مسائل شهر در غیبت شهروندان اداره میشد.
در این بین محلهها و شهر وضعیت ناپایداری مییابند و تعهد در این جامعه به عنوان فرصتی برای بافضیلت شدن و خدمت به جامعه تلقی نمیشود.
بنابراین محله رکنی است بین خانواده و شهر. محله از خانههای مجاور هم در یک فضای جغرافیایی خاص تشکیل میشود و خانواده در برابر محله مسکونی خود احساسی مشابه خانه مسکونی خود دارد و با ورود به محله، خود را در یک محیط آشنا و خودی مثل خانه میبیند. محله از تجمع و بههمپیوستگی، معاشرت نزدیک، روابط محکم همسایگی و اتحاد غیررسمی میان گروهی از مردم به وجود میآید.
ویل دورانت میگوید: تمدن در کلبه روستایی متولد شد و در شهر به گُل نشست. به عبارت دیگر، وی معتقد است که تمدن از زمانی آغاز شد که بشر توانست کشاورزی کند. بنابراین از نظر ویلدورانت آغاز تمدن با شروع کشاورزی و توسعه تمدن از زمان شهرنشینی است و چون وی شهرها را گرههایی بر سر راههای تجاری میدانست، در حقیقت میتوان گفت توسعه و تکامل تجارت، مترادف است با توسعه و تکامل شهرها و تمدن.
به همان میزان که شهرها از کارکردهای اصلی خویش در معماری و شهرسازی دور شدهاند، به همان اندازه نیز از تمدنسازی فاصله گرفتهاند. برای بازیابی نقش بزرگ شهرها در تمدنسازی نوین اسلامی و تغییر سبک زندگی اسلامیایرانی نیازمند تغییر در باورها و نوع نگاه به شهر و تاکید بر نگاه انسانی به شهرها هستیم. بازگشت به فرهنگ محلهمحور میتواند در کوتاهمدت دوباره این نقش را به شهرها بازگرداند.
شهر «محله محور» مبتنی بر بازآفرینی نقشها، حضور و مشارکت آگاهانه و هوشمندانه مردم و به خصوص گروههای فعال اجتماعی، راههای میانبر را برای اصلاح سبک زندگی و حرکت به سوی تمدنسازی اسلامیایرانی، طراحی و برنامهریزی میکند. برنامهریزی برای تغییر در سبک زندگی- که امروزه مورد توجه بسیاری از صاحبنظران اجتماعی قرار گرفته است- مناسب است. در این میان البته نقش سازمانها و نهادهای دولتی، مدیریت شهری و... فقط تسهیلگری، حمایت و پشتیبانی است. تشکیل گروههای اجتماعی مانند شورای اجتماعی محله، یا گروههای مشابه محله میتواند نقش بسزایی در مردمیسازی حل مسائل و چالشهای پیش روی تغییر سبک زندگی داشته باشد. این نقش زمانی اهمیت دارد که گروهها، نهادها و سازمانهای موثر محله همچون نهادهای تامین سلامت و امنیت، آموزش و فرهنگ و گروههای فعال اجتماعی در محله با یکدیگر همافزا باشند و با تقویت فرصتها و توانمندیهای موجود، توان خویش را در حل مسائل و چالشها بیش از پیش به نفع مردم به کار گیرند.
برای نیل به نقشآفرینی محله در تمدنسازی اسلامیایرانی فرصتهای زیادی پیش روست. مدیریت شهری با تشکیل شوراهای اجتماعی در تمام محلات مشهد و تقویت گروههای فرهنگی و اجتماعی زمینهساز و بسترساز این دگرگونی بزرگ شده است. نگاهی کوتاه به پیشنیه شهر مشهد نشان میدهد این شهر سهم مهمیدر تمدنسازی اسلامیایرانی داشته است. به نظر میرسد برای آنکه ناگهان دیر نشود، چارهجویی برای پیشی گرفتن در تحقق تمدن نوین اسلامی، نیازمند همفکری و مشورت تمام هممحلهایهای مشهدی است.